همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید !
چند یومی ست با آباجی صغیره مان قرار کرده ایم که حکایت وصلت فرخنده و میمون شان را با آمیرزا محمد آقا لرستانی نقل نماییم که خیر در پیش باشد در این ایام خاصه و پربرکت ، لیک هرچه مجاهدت می نماییم فرصتی از برای کتابت آن ابتیاع نماییم داخل مقصود نمی گردیم.حال و احوال کتابت از برایمان نمی گذارد این فعل روزه داری. صباح الیوم که برای قوت لایموت از منزل خروج می نماییم تا عصرگاهان و هنگامه ی افطاری نه مجال کتابت است و نه نا و توان آن .به بعد مراسم افطار نیز چنان سنگینی بر ما عارض می گردد که تا به خود آییم شب از نیمه رفته است و این دور به همین منوال ما را می گرداند.
اندر احوالات ما در این ماه رمضان اینکه حب بعض احباب خویش را به سبب روزه داری از دست داده ایم و ما را به عیونی دیگر می نگرند.استفسار که می نماییم می فرمایند ما که نصرا...خان باشم به قاعده از دور و تسریع حرکات دنیا بی خبریم و امروزه روز فعل روزه داری دیگر محلی از اعراب نداشته در زمره ی افعال عوام الناس و رعایای شست وشو شده ی مشاعر و بی خبر از احوالات منورالفکری ست .با یک از ایشان که گفتمان می نمودیم فرمودند در روزگاران جدیده ی مغناطیسه که هر روزه روز اکتشافات نوین علمی ظهور می نماید و کوانتومیست ها به اثبات رسانیده اند که یک فقره جسم در آن واحد هم می تواند در جنبش باشد و هم در سکون و به مدد ید و پنجه ی علمای ژنتیک از سلول ناقابل گرفته تا آدم ابوالبشر شبیه سازی که سهل است ،همانند سازی می گردد و تا چند سنه ی دیگر انشاا...! خدای تعالی را از برای آدم گل نمودن دیگر زحمت زیاده نخواهد اوفتاد ، دیگر چه جای روزه داری و پیروی از سیاق و مرام هزارگان پیش از این. انسان جدیده ی مدرن و منورالفکر می باید پراگماتیستی بیاندیشد و خود را برهاند از این خرافه جات دوران عتیق.
آنچه ما را که نصرا...خان باشم در اعجاب فرو برده اینست که رجل منورالفکر فوق الذکر ما یوم سه شنبه آخر سال ماضیه که رسیده بود ، جامه دران نموده بودند از برای حفظ سنت حسنه ی جست و خیز از روی آتش افروخته و ذکر کارگشای زردی من از تو ، سرخی تو از من .
سلام...